عهدی با جانان ...
بیـن ایــن انسانـــهای رنگــارنگـــ!
که خیـــره می شــوند و معــذب می کننــد تــو را...
نگـاه جــوانــکی کــه،زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد؛
تـــا دل مـــولایـــش را نشـــکنـد...
یــک دنیـــــا دلخــــوشـــی ســـت...
و زمـــزمه ای کـــوتــاه:
مــــرا عهــــدی ست با جـــانان...
در کوچه و خیابان نگاه را از حیا!
میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم؛
و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم...
تا نکند چهره به چهره!
صورت به صورت!
نگاه به نگاه نامحرمی افتد...
اما بعضی ها صفحات اجتماعی را غافل اند!
غافل از اینکه چشم پیغام رسان دل است!
ای برادر!
عکس با ریش و محاسن با ادیت نورانی!
دست با انگشتر فیروزه و عقیق یمانی!
حالت ایستاده و نشسته با برادران ایمانی!
ای خواهر!
عکس سجاده و چادر نماز در اتاق عرفانی!
عکس از گونه ی نصفه و چشم بارانی!
جمع دوستان و کافه های اعیانی!
نیست در شان یک یار سیدخراسانی!!!
درج کامنت با ادبیات بسیار دخترانه و پسرانه!
اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما مذهبی ها! در گیر آن هستیم...
خواسته و یا ناخواسته...
اگر در فضای حقیقی مواظب رفتار و نگاه و کلام مان هستیم!
در فضای مجازی هم باشیم...
عکس با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات!
مانند این است که سر چهارراه شهر؛
ایستاده و ژست بگیریم!
و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر!
تماشا کنند مارا...
مواظب باشیم دل ها را نلرزانیم...
عهد با جانان را فراموش نکنیم!!
*********************************
ضمن عدرخواهی بخاطر انتشار تصاویر پایین ...
بانو دل چند جوان را ..